- باد پیمودن
- کار بیفایده کردن، عمل لغو انجام دادن
معنی باد پیمودن - جستجوی لغت در جدول جو
- باد پیمودن
- کار بیهوده کردن،
برای مثال سعدیا آتش سودای تو را آبی بس / باد بیهوده مپیمای که مشتی خاکی (سعدی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لاف زدن خودستایی کردن: چه عذر خواهم از این لافها که پیمودم که طبع من چو فلانست و خاطرم بهمان. (کمال اسماعیل لغ)